چهار شمع به آرامی میسوختند و با هم گفتگو میکردند. محيط به قدری آرام بود که گفتگوی شمعها شنيده میشد. اولين شمع میگفت: من «دوستی» هستم اما....
كمي وقت بگذاريد واين كلمات زيبا را با دقت بخوانيد مطمئناً چيزهاي زيادي را مي فهميدودرك مي كنيد......
نامهآبراهام لینكلن به معلم پسرش
به پسرم درس بدهید
او باید بداند كه همه مردم عادل و همه آن ها صادق نیستند ، اما به پسرم بیاموزید كه به ازای هر شیاد ، انسان صدیقی هم وجود دارد . به او بگویید ، به ازای هر سیاستمدار خودخواه ، رهبر جوانمردی هم یافت می شود . به او بیاموزید....
روزگار غريبی است !
آری! روزگار غريبی است !
کوه خدا کجاست...
شهسواری به دوستش گفت:بیا به کوهی که خدا آن زندگی میکند برویم.می خواهم ثابت کنم که او فقط بلد است به ما دستور بدهد،و ..........
ساندویچ یکنواخت
در کارخانه ای در یک منطقه تاسیساتی هنگامی که زنگ ناهار به صدا در می آمد،تمامی کارگرها در کنار هم می نشستند و ناهار میخوردند.همواره با نوعی یکنواخت تعجب آور یکی از کارگر ها بسته ناهارش را باز میکردو.......
تعداد صفحات : 2
سلام. من علی صالحی هستم.این وبلاگ را من تقریباهر روز آپ میکنم.راستی حتما لطفا اگر نظری دارید بگذاری. من با تبادل لینک هم موافق هستم.این رو یادم اومد این وبلاگ دارای خبر خوان و RSS است؛ خبر خوان به ایمیل عضو ارسال می شود ولی RSS را در نرم افزار های RSS خوان میتوانید سر خط پست هایم را در یافت کنید. علی صالحی